پشیمونی

دنیارم اگه بدی دلم ازت صاف نمی شه

دلی که بشکنی و کرد شه٬شفاف نمی شه

 

نه دیگه٬ دوست دارم محاله باورم بشه

اسم تو محاله همسایه دفترم بشه

 

حیف قصری که برات تو رویاهام ساخته بودم

من مقصر نبودم چون تو رو نشناخته بودم

 

اصل مطلب اینه که برو پی کار خودت

کاش با اون سختی نیومده بودم٬ تولدت

تک بیتی

سخته٬ یکی بهت بگه ستاره شو بچینشمت

یه کم که بگذره بگه٬ دیگه نیا ببینمت

تک بیتی

چه کنم شبا که سر و صداها کم رنگ میشه

بیشتر از روزا دلم برای تو تنگ میشه

ناباوری

من مرگ تاک کهنسال عشق را

باور نمی کنم

وقتی که چشمهای تو

در باغ خاطره هایم

هنوز نفس می کشند

و از نگاه تو

گلهای دشت تنهایی

هنوز می رقصند

ببین برای تو حرف می زند انگار

سکوت تلخ و حزینی

که در صدای من است

برای تو که همیشه

توان گفتن را

گرفته ای از من٬

ببین زبان نگاهم به لکنت افتاده

ز بس که می ترسم

از آن نگاه غریبت

که خوب می فهمد

چقدر بی تابم

تو باز مانده ی یک آتشفشان خاموشی

و من چکیده ی ابری همیشه بارانی

تو آتشی هستی٬

پر از غرور غریبی

که آب خواهد شد؛

شبی که غربت من هم

غروب خواهد کرد

و من که مرگ تاک کهنسال عشق را

باور نمی کنم هرگز

به انتظار طلوعی دوباره می مانم.

لیاقت

اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

پخته یا نپخته؟

عشق خام میگه:چون به تو نیاز دارم دوستت دارم ، عشق پخته می گه : چون دوستت دارم بهت نیاز دارم

شکستن قلب

اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنن

غروب

گویند:غروب جاییست که آسمان زمین را می بوسد"من امشب برای تو غروب میکنم . کجایی زمین من؟؟؟؟؟

شاید...

حالا که سهم من از این انتظار بی پایان

جست و جوی سایه های تو است

همین برای دلم کافیست

که در حوالی میعادگاه عشق

تو بی من

خوب و خوشبختی

در انتهای عطشناک ارزو

دیگر هیچ وقت

از خدا نمی خواهم

که جرعه ای دیدار

سهم من باشد،

در بی قراری شبهای بی قرار.

دیگر از خدا نخواهم خواست که چشم های تو

مهتاب من شود،

و دستهای تو،باغ ستاره ها.

هر چند بی حضور تو

مهتاب رنگ می بازد

و آسمان

این پهنه ی خیال و خاطره ها

هیشه مرا

به دل گرفتگی ابر ها می خواند

اما من به خود قول داده ام

دیگر هیچوقت

تو را از خدا نخواهم

همین برای دلم کافیست

که خوب و خوشبختی

پس از این سالهای خسته ی خاموش،

شاید خدا نمی خواهد ...

دادگاه احساس

امروز پایان انتظار است

وکیل عشق

آخرین دفاعیه را

از نگاه خواهد کرد

اما نگران نباش

تو در دادگاه احساس من

همیشه تبرئه ای

سخنی با شما دوستان

سلام .

من می خوام 2 کلمه جدی باهاتون صحبت کنم.

و امید وارم شما هم بطور جدی به حرفام گوش کنید.

یادتون باشه هیچ وقت تو زندگی برای اینکه به یه نفر حالی کنی که چقدر دوسش داری دروغ بهش نگو چون همیشه

آدمایی دروغ میگن که ،یه نفر دیگه برای ثابت کردن چنین موضو یی بهشون دروغ گفتن.

همیشه راستشو بگو که اگه روزی ازش جدا شدی دلت نسوز که ایکاش بهش دروغ نمی گفتم.

حرف های قلب ترک برداشته

اگر تمام دوستام بخوان از یه پل رد بشن،

من با اونا عبور نخواهم کرد،

بلکه اون طرف پل خواهم بود برای کمک به اونا.

هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه.

ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن.

اما بهترین دوستان

حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون.

یک دوست واقعی رو دو دستی بچسب

یه دوست، فردی هست که آهنگ قلبت رو می دونه

و می تونه وقتی تو کلمات رو فراموش می کنی

اونا رو واسه ات بخون

حرف هایی که هیچ گاه نمی توان از خجالت به زبان آورد

اگر می خوای صد سال زندگی کنی

من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم

چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.


دوستی واقعی مثل سلامتی هست

ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم.


یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میاد

که تموم دنیا از پیشت رفت


جلوی من قدم بر ندار،

شاید نتونم دنبالت بیام.

پشت سرم راه نرو،

شاید نتونم رهرو خوبی باشم.

کنارم راه بیا و دوستم باش.



دوستان، روش خدا برای محافظت از ما هستن.

من به تو تکیه می کنم و تو به من

و اونوقت همه چیزمون مرتبه.

عشق ، یعنی …

عشق یعنی مستی دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار اویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

از خدا خواستم

من از خدا خواستم،
نغمه های عشق مرا به گوشت
برساند تا لبخند مرا
هرگز فراموش نکنی و
ببینی که سایه ام به
دنبالت است تا هرگز
نپنداری تنهایی.
ولی اکنون تو رفته ای ،
من هم خواهم رفت
فرق رفتن تو با من این
است که من شاهد رفتن تو هستم